بیگ بنگ: پاسخ به این
پرسش که « علم چیست» در ابتدا ساده به نظر می رسد. ممکن است پاسخ دهیم که
علم تلاشی است برای فهم و یا تفسیر جهان. این پاسخ به نوعی درست است اما
دقیق نیست. چون ایدئولوژی ها نیز تلاشی در راستای فهم و تفسیر جهان اند ولی
در دایره علم قرار نمی گیرند.
تصویری از مهدي اقدم در حال آزمایشی با عنوان “آنتروپی و زندگی انسان” در دانشگاه کاسل آلمان
تفکیک علم از غیر علم یا به عبارتی آنچه
که بعنوان شبه علم شناخته می شود، سرفصلی فوق العاده با اهمیت در « فلسفه
علم» است. علم در فرهنگ ما در قبال معانی متفاوتی چون آگاهی، ادراک، شناخت،
فهم و معرفت به کار می رود، و به دلیل وجود معانی مختلف ، ابهاماتی نیز در
فهم این واژه وجود دارد. “علم” از واژه لاتین (science) مشتق شده است. علم
در معنای اصطلاحی روشی است نظام مند درباره نگرش انسان به طبیعت که با روش
های معین بدست می آید و هدف آن برقراری رابطه ثابت بین پدیدارهاست. امروزه
شاید بتوان پنج تعریف از ماهیت « علم» ارائه داد:
۱- علم به مثابه کار دانشمند
۲- علم به مثابه تکنولوژی
۳- علم به مثابه خیر و خوبی
۴- علم به مثابه نهاد
۵- علم به مثابه کار آزمایشگاهی
تعریف نخست، علم را ذیل عنوان کار دانشمند
تعریف می کند و به نوعی پاسخ به این پرسش است که « دانشمند کیست؟» واضح
است که دانشمند کسی است که به کار علم مشغول است. این تعریف ارزش خاصی
ندارد، چرا که برای ارائه تعریف علم، مفهوم دانشمند را پیش کشیده و برای
تعریف دانشمند، مفهوم علم را. بنابراین، این تعریف دوری (circular) است و
هیچ معرفت جدیدی به ما نمی دهد.
در نظرگاه دوم، هیچ تمایزی میان علم و
تکنولوژی وجود ندارد. علم، پل ها، قرص های ویتامین، سفرهای فضایی و بمب های
هسته ای است. به واقع ابهتی که علم داراست، آمیزه ای است از تحسین رفاه و
آسایشی که دانش علمی به ارمغان آورده و دلهره از آن سنخ ویرانگری که ممکن
است همین دانش پدید آورد. حقیقتی که در این تصور از دانش نهفته، این است که
به علم بعنوان ناجی بشریت یا ویرانگری محتمل می توان نگاه کرد. علم سیطره و
درک بی سابقه ای از طبیعت را به انسان داده است. بین علم و تکنولوژی
تمایزات مهمی وجود دارد. تکنولوژی نمایانگر کاربرد داشن علمی در صنعت، هنر و
همه گونه مسائل علمی است. در واقع با داشتن حداقل دانش علمی، برخورداری از
تکنولوژی کاملا ممکن است. اما علم و تکنولوژی الزاما دو روی سکه نیستند و
بخش بزرگی از علم هیچ گونه کاربرد عملی یا تکنولوژی عاجلی ندارد. نه فقط
بین دانش علمی و تکنولوژی بلکه میان نظریه علمی از یک سو و دانش علمی از
سوی دیگر باید تمایز قائل شد.
در تعریف سوم علم به مثابه هر آنچه درست و
نیکوست، هر آنچه خیر است و صحیح مطرح می شود. در نزد عامه هم این تعریف
بسیار معمول است. بارها شنیده ام که حتی افراد دور از دانش نیز برای تایید
پندارها و اعتقادات خودشان بر علمی بودن آنها تاکید می کنند و اصرار دارند
که اخبار و گفته ها و محصولاتشان علمی است. آنها نمی خواهند گفته هایشان
غیر علمی باشد چرا که در نظر عامه مردم واژه غیر علمی واژه نادرستی است. از
همین رو که حتی فروشنده مهره مار یا فروشندگان سنگ ماه تولد هم اصرار
دارند که محصولاتشان مورد تایید علم است. بیشتر مجریان برنامه های فریب
عمومی این معنای ضمنی را در نظر دارند که وقتی می گویند فلان چیز علمی است،
صرفا مرادشان اسن است که آن چیز خوبی است. بارها شنیده ام که باورمندان به
توانایی های فرا طبیعی، اصرار دارند که کارشان علمی است و علم هم اعمال و
باورهای آنان را تایید می کند.
چهارمین تعریف، علم را همچون نهاد می
داند. علم حمایت دولت ها، منابع مالی سازمان های اقتصادی و تسهیلات دانشگاه
های بزرگ و سازمان های آموزشی دیگر را بدست آورده است. به واقع این نتیجه
نهادی شدن علم در فرهنگ جوامع انسانی است. معنای نهادی شدن علمی بسیار
فراتر از اینهاست. این به آن معناست که پژوهش علمی، کاری مشترک شده که
حمایت دانشمندان بسیاری را لازم دارد. معیارهای مشترک در جامعه علمی،
پیامدهای تکنولوژیکی احتمالی، به ویژه از نظر بودجه عمومی علم، همه و همه
سبب شده که یک تعریف از علم مبتنی بر علم به مثابه نهاد در نظر گرفته شود.
طبق آخرین تعریف، آنچه که علم را از دیگر
فعالیت ها متمایز می کند این است که علم در آزمایشگاه دنبال می شود. حتی
جایی که آن آزمایشگاه ممکن است لبه آتشفشان ، ژرفای اقیانوس، یا فضای بیرون
زمین باشد. دانشمندان در شرایط کنترل شده ای در آزمایشگاه ها کار می کنند و
امور واقع طبیعت را بررسی می کنند. شاید گمراه کننده ترین بینش به علم، از
همین درآمیختگی علم با آزمایشگاه ناشی می شود، ولی با تمام این تفاسیر این
مدل هم به نوعی تعریفی از علم ارائه می دهد، هرچند که این تعریف اساسا
نیازمند شرح و بسطی به مراتب بیش از اینهاست.
فناوری
(تکنولوژی) شیوه و شگرد ساخت و کاربرد ابزار، دستگاهها، مادهها و
فرایندهایی است که گره گشای دشواریهای انسان است. فناوری یک فعالیت انسانی
است و از همین رو، هم از دانش و هم از مهندسی دیرینه تر است.
بر
این پایه واژه فناوری اغلب به نوآوریها و نوابزارهایی اشاره دارد که از
اصول و فرایندهای تازه یافتهٔ دانشی بهره میگیرند. از این رو مقولهٔ
فناوری ممکن است در بدو مواجهه عجیب و محیر العقول جلوه کند. لیکن چنین
نیست. حتی نوآوریهای بسیار کهن مانند چرخ هم نمونههایی از فناوری بوده و
به شمار میروند. از مصداقهای فناوری نزد قدما فوت کوزهگری بودهاست.
فناوری
همان تسلط و تبحر انجام کار است، فناوری توانایی انجام کار در تمامی سطوح و
زمینهها است. یعنی طراحی، ساخت، استفاده، تعمیر و نگهداری و تحقیق و
توسعه و غیره میباشد.
امروزه بسیاری از فناوریها در نتیجه پژوهش
به دست میآیند و پژوهشگاههای فناوری زیادی در سراسر جهان بر پا شدهاست.
تکنولوژی به معنای اصلی حداکثر استفاده از کمترین امکانات موجود میباشد.
در کتاب مبانی و مدیریت فناوری اطلاعات [۱] آمده است:
فناوری یعنی تکنولوژی، که از دو لغت یونانی techne و logia تشکیل شدهاست که اولی به معنی هنر و دومی به معنی علم و دانش است. فناوری به معنی کاربرد منظم معلومات علمی و دیگر آگاهیهای نظامیافته برای انجام وظایف علمی است. فناوری را میتوان کلیهٔ دانشها، فرآیندها، ابزارها، روشها و سیستمهای به کار رفته در ساخت محصولات و ارائهٔ خدمات تعریف کرد. فناوری کاربرد عملی دانش و ابزاری برای کمک به تلاش انسان است. یونیدو فناوری را کاربرد علوم در صنایع با استفاده از رویهها و مطالعات منظم میداند فرهنگ لاروس، فناوری را مطالعهٔ ابزارها، شیوهها و روشهای مورد انتظار و مورد استفاده در حوزهها گوناگون صنعت میداند. فناوری
مجموعهای از فرآیندها، روشها، فنون، ابزار، تجهیزات، ماشینآلات و
مهارتهایی است که توسط آنها کالایی ساخته شده و یا خدمتی ارائه میگردد. فناوری عبارت است از کاربرد علوم در صنایع با استفاده از رویهها و مطالعات منظم و جهتدار. علام
با مطالعهٔ طبیعت به بررسی رفتارهای طبیعی و فیزیکی پرداخته و به دنبال
کشف پدیدهها است و در حالیکه فناوری با به کارگیری ایدهها و دستاوردهای
علمی، خدمات و کالای مورد نیاز بشر را ارائه میکند. فناوری عامل تبدیل
منابع طبیعی، سرمایه و نیروی انسانی به کالا و خدمات است که عناصر متشکله و
یا ارکان آن عبارت است از: سختافزار، انسان افزار یا نیروی انسانی متخصص،
فناوری متبلور در اسناد و مدارک یا اطلاعات، سازمانها یا نهادافزار.
تکنولوژی
یا فناوری به معنای کاربرد منظم معلومات علمی و دیگر آگاهیهای نظام یافته
برای انجام وظایف عملی است. به بیان ساده تر، تکنولوژی کاربرد عملی دانش و
ابزاری برای کمک به تلاش انسان است و تأثیر بسزایی بر توسعه جوامع بشری
دارد.
ستاره
شناسی یکی از کهن ترین علوم به شمار می رود و منجمان قدیم از روی مکان
حورشید در آسمان و وضعیت ستارگان ، زمان را تعیین کرده و به تنظیم تقویم و
تعیین فصول و جهات می پرداختند . در حقیقت شناخت فعلی ما از کیهان تا حد زیادی مدیون کار ستاره شناسان قدیم است . شاید
بتوان گفت که سومریان نخستین قومی بودند که به بررسی حرکات ستارگان
پرداختند . چینی ها به خسوف و کسوف توجه بسیاری داشتند اما بابلی ها خورشید
را بیشتر از همه می پرستیدند. مصریان
قدیم خورسید را « رع » می نامیدند و عقیده داشتند که خدای بزرگ هر روز به
هنگام طلوع با سوار شدن در قایقی که بر پشت الهه آسمان « نوت » قرار داشت ،
از پهنه اقیانوس فضا می گذشت
تاریخنجومروبهسهبخشیاسهدورهتقسیمکردند:
دوره زمین مرکزی ، دوره کهکشانی و دوره کیهانی
دورهزمینمرکزی این
دوره مربوط به منجمای اولیه میشه و ویژگی مهمش اینه که منجمای قدیمی فکر
می کردن زمین مرکز جهانه و حرکتی نداره و خورشید و ماه و ستاره ها به دور
زمین می چرخند! شاید این موضوع به نظرتون غیر علمی و حتی خنده دار باشه اما نظری بوده که اونا بهش معتقد بودن!!!
دورهکهکشانی می تونیم بگیم که نجوم جدید از این دوره شروع شد. یه دانشمند به نام کوپرنیکوس ثابت کرد که زمین نه تنها مرکز جهان نیست بلکه یه سیاره از چندین سیاره ایه که به دور خورشید می چرخند.همچنین معلوم شد خورشید یکی از ستاره های بی شمار آسمونه که بعضی از اونا از خورشید بزرگتر و بعضی کوچکترند. جالبه بدونید که در اون زمان دانشمندان برای اثبات نظراتشون با مشکلات زیادی روبرو بودند . این مطلب رو تا آخر بخونید چون در پایان قصه ی یکی از همین دانشمندها رو براتون تعریف کردم. خلاصه اینکه نجوم تو این دوره پیشرفت های زیادی کرد. یکی از مهم ترین این پیشرفت ها اختراع تلسکوپ توسط گالیلئو گالیله بودالبته اختراع تلسکوپ رو به دانشمندهای دیگه ای هم نسبت دادن که در موردش براتون خواهم گفت. )
دورهکیهانیدر این دوره دانشمندان فهمیدن که کهکشان ما یکی از کهکشان های بی شماریه که در جهان وجود داره. این دوره ی علم نجوم همین زمانیه که ما درآن زندگی می کنیمو همون طور که می دونید هر روز شاهد کشف های جدیدو ساخت دستگاه ها و تلسکوپ های جدید هستیم و این نشون میده که تا پایان این دوره راه درازی در پیش داریم.
علم نجوم چيست ؟
نجوم مطالعه مواد است و
مقدمه ايست درباره فرايند بوجود آمدن آنچه در آنسوي جو زمين است كه اين جهان ،
آسمان و گوي آسمان را از اتم هاي كوچك تا گيتي وسيع شامل مي شود . منجمان اجرام
آسماني مانند سيارات ، ستاره ها ،ستاره هاي دنباله دار ، كهكشانها، سحابيها و مواد
بين كهكشانها را مطالعه مي كنند . براي اينكه چگونگي تشكيل شدن ، چگونگي بوجود
آمدن و منسب هر كدام را مشخص مي كنند و اينكه چگونه بر يكديگر تاثير مي گذارند و
چه اتفاقي ممكن است براي آنها بيفتد .
بخشي از جهان ما ، زمين
وانچه در آن اتفاق مي افتد اختر شناسي را شامل مي شود ،در واقع زمين آزمايشگاه
ماست و هرچه كه درباره جهان مي دانيم از آنچه از زمين مي توانيم ببينيم و دريابيم
ويا تصور كنيم سرچشمه گرفته است.
چگونه علم نجوم بوجود
آمد؟
قبل از اختراع تلسكوپ ،
در نزديكي قرن هفدهم ،نجوم بر مبناي مشاهده با چشم غير مسلح پايه گذاري شده بود.
در ابتدا مردم از محل ستاره ها و سيارات در آسمان نقشه تهيه مي كردند . متمدن ترين
ها براي نقشه برداري آسمان نظام داشتند و ما مي دانيم كه امروزه نجوم از نظريات
يونانيان باستان سرچشمه مي گيرد .
در سال 150 ميلادي يك
منجم و رياضيدان يوناني به نام كلوديوس بطلميوس يك رساله در باره علم نجوم نوشت .
او در آن 48 گروه ستارهاي كه صورت فلكي ناميده مي شدند را فهرست كرد ، مانند جبار
، برساووش و....كه بيشتر از اسامي اساطير گرفته شده اند . همانطور كه ما هنگام
نگاه كردن به ابرها ، آنها را به اشكالي از اجسام آشنا تصور مي كنيم ،همانگونه
بطلميوس در گروهبندي ستارگان اشكال آشنا را مشاهده كرد. همچنين بطلميوس متوجه شد
كه به نظر ستارگان در سر تاسر آسمان حركت مي كنند او گفت كه تمام اجرام آسماني به
دور زمين كه مركز جهان بي حركت ايستاده حركت مي كنند . اين نظريه علمي براي قرنها
پذيرفته شده بود . تئوري بطلميوس راجع به جهان طرح زمين مركز ناميده شد زيرا در آن
زمين در مركز عالم قراردارد.
چه موقع كشف شد كه زمين
بدور خورشيد مي چرخد ؟
قبول اين واقعيت مدت ها
طول كشيد . در سال 1543 ميلادي يك منجم لهستاني به نام نيكلاس كوپرنيك De Revolutionibus را منتشر كرد كه مشخص مي كرد سيارات به دور
خورشيد گردش مي كنند اما نظريه او با تعليمات كليساي كاتوليك مغايرت داشت و كليسا
قدرتمندترين سازمان اجتماعي و سياسي آن زمان بود . عقيده هايي مانند طرح
خورشيدمركزي كه در جهان تفكر بديع بودند سزاوار كيفر مرگ بودند . بنابراين اگرهم
تعدادي ديگر ازمنجمان طرح كپرنيك را مي پذيرفتند از تصديق كردن آن هراس داشتند .
در سال1632 گاليلئو گاليله ، يكي از برجسته ترين منجمان در طول تاريخ ، سرانجام يك
كتاب در حمايت از نظريه كپرنيك منتشر كرد . كليساي كاتوليك روم گاليله را براي
محاكمه به خاطر بدعت گذارن احضار كرد و اين منجم براي برگشتن از حرفش يا مرگ حق
انتخاب داشت . گاليله دست از عقيده خود كشيد اما كليسا از پذيرفته شدن طرح خورشيد
در عرف نمي توانست جلوگيري كند(در سال 1992كليساي كاتوليك روم رسما با گاليله و
كپرنيك موافقت كرد.)
چطور منجمان سريعايك
ستاره را از ديگران تشخيص مي دهند؟
منجمان علاوه بر نقشه
موقعيت ستارگان در آسمان تععن كردند كه كدام ستاره از ديگر ستارگان پرنورتر است .
يك منجم يوناني به نام هيپاركوس جد بطلميوس ابتدا ستارگان را بر اساس روشنايي اشان
طبقه بندي كرد . اوششطبقه روشنايي را با قدر شان ليست كرد (قدر يعني درخشش يك
ستاره كه بر روي زمين نمايان مي شود . قدر يك ستاره تا حد زيادي در تعيين اينكه چقدر
از زمين فاصله دارد موثر است ) هيپاركوس 20 ستاره از قدر اول را طبقه بندي كرد و
ستارگان ضعيف يعني آنهايي كه با چشم غير مسلحديده مي شوند را در شش قدر طبقه بندي
كرد.
گاليلئو گاليله
گاليله در پيزاي
ايتاليا در 1564 در اواسط دوره رنسانس متولد شد . گاليله فقط اولين كسي كه تلسكوپ
را روي ستارگان متمركز كرد نبود ، او همچنين ديدگاه متفاوتي نسبت به جهان ايجاد
كرد . گاليله استاد نجوم ، رياضي ، فيزيك ، فلسفه و تبليغات بود . تصور او (و
احتمالا واقعيت ) از يك نبوغ ذاتي بود : زيرك شوخ و اما زننده بود . مردم مهم
انجمن او را جستجو مي كردند - تا وقتي كه كار منفور و خطرناك حمايت از ديدگاه
خورشيد مركزي كپرنيك راجع به منظومه شمسي رادر كارهايش انتشار داد:
ما اين حقيقت را
پذيرفتيم كه خورشيد در مركز منظومه شمسي است و ما ممكن است گفته باشيم ((هركس
ميداند كه خورشيد به دور زمين مي چرخد وفقط تعداد كمي دانشمند ديوانه فكر ميكنند
غير از اين است.))
در سال 1543 نيكولاس
كوپرنيكوس رساله پيشنهادي اش را كه تمام سيارات به انظام زمين به دور خورشيد مي
چرخند منتشر كرد .اين پيشرفت غير منتظره براي عده اي به طور محرمانه خوشايند بود
برا قدرتمندترين دولت اروپا در آن زمان -كليساي كاتوليك روم - در وضع موجود مسلما
منفعتي وجود داشت . با اين همه عقايد نظام -و توانايي اش - رويه زمين مركزي در
جهان باقي ماند.
گاليله به طور آشكارا
از ديدگاه جهاني كپرنيكوسدر مقابل كليسا حمات كرد . روش رهبر كليسا با ديگر بدعت
گذاران ناديده گرفتن آنها يا آسيب رساندن به آنها با برخي شرايط بود . اماكليسا
نمي توانست گاليله را ناديده بگيرد .
در سال 1634 گاليله به
دادگاه كليسا آورده شد و ادعا كرد كه دست از عقايد بدعت گذارانه اش درباره منظومه
شمسي برداشته است .
روبه رو شدن با شكنجه و
مرگ ، گاليه را وادار به تسليم شدن كرد . او هنگاميكه اتاق محاكمه را ترك كرد -
زير لب- گفت بي اعتنا به آنچه مجبور به گفتن شده بود ادعا كرد كه زمين هنوز به دور
خورشيد مي چرخد.
گاليله بقيه عمر خود را
در زير شيرواني خانه اي تا سال 1642 گذراند 355 سال بعد در سال1992 كليسا رسما طرح
كپرنيك را در مورد متظومه شمسي پذيرفت.